10 روش یادگیری لغات انگلیسی در خانه
  • نویسنده: زهرا قمی
  • آموزشی

درخواست مشاوره رایگان مهاجرت

آنچه در این مقاله می خوانید:

    یادگیری لغات بخشی از مراحل ابتدایی یادگیری زبانی خارجی است. شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که زمان زیادی را صرف یادگیری لغات جدید می‌کنید و از انواع روش‌های رایج مثل استفاده از فلش کارت و ... در این زمینه استفاده کرده‌اید. اگر تازه در مراحل اولیه یادگیری زبان انگلیسی هستید، گسترش دایره لغاتتان از ضرورت‌های این مسیر به شمار می‌رود و اگر در سطح متوسط و بالاتر قرار دارید نیز می‌تواند در تقویت مهارت‌های چهارگانه شما موثر باشد.

    دانش زبانی شما هنگامی در سطح مناسبی قرار دارد که بتوانید به خوبی مطالب مختلف را در آن زبان درک کرده و معنی آن‌ها را دریابید. یادگیری واژگان و لغات جدید به شما کمک می‌کند تا معانی مطالب شنیده یا خوانده شده را بهتر دریابید و در ارتباط با دیگران به نحو مسلط‌تری عمل کنید. اما همانطور که برای تقویت مهارت‌های چهارگانه خود نیازمند روش‌هایی کارآمد هستید، بهتر است که در یادگیری لغات جدی نیز از تکنیک‌هایی مهم استفاده کنید تا مدت زمان بیشتری در حافظه شما باقی مانده و به نحو موثرتری بتوانید از آن لغات استفاده کنید. ما در این مطلب به شما 10 تکنیکی را که قابل استفاده در خانه بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای هستند و شما به تنهایی می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید را معرفی می‌کنیم.

    بهترین فرصت برای تحصیل در کانادا و استرالیا؛ برای مشاوره رایگان با ما تماس بگیرید: 02171400111

    راهنمای کامل تحصیل در کانادا

    1- یادگیری لغات همراه با تلفظ صحیح

    1- یادگیری لغات همراه با تلفظ صحیح

    به خاطر داشته باشید که همواره لغات جدید را همراه با تلفظ صحیحشان به خاطر بسپارید. اگر در هنگام مطالعه به لغتی جدید برخورد کردید، حتما تلفظ آن را از طریق دیکشنری‌ و یا گوگل جستجو کرده و تمرین کنید. توجه داشته باشید که بخشی از یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری صداها و نحوه ادای برخی آواهای مخصوص آن زبان است. به طور مثال تلفظ صحیح آوای TH و یا /ə/ را باید با تمرین فراوان فرا گرفته و به طور مداوم تکرار کنید تا در بیان آن مسلط شوید. هنگام یادگیری لغات جدید نیز به همین ترتیب چندین بار با دقت به تلفظ صحیح آن گوش سپرده و به قدری تکرار کنید تا به نحوه بیان آن عادت کنید.

    2- یادگیری لغات در جمله و عبارات

    یکی دیگر از روش‌های کارآمد یادگیری لغات جدید زبان انگلیسی از طریق به خاطر سپردن یک عبارت یا جمله است. در واقع بهتر است که هرگز لغات را به تنهایی حفظ نکنید، بلکه یک عبارت یا یک جمله را که حاوی آن لغت است به خاطر بسپارید. در این صورت شما می‌توانید با نحوه استفاده آن لغت در جمله نیز آشنا شوید، در این صورت استفاده از آن نیز در نوشته‌ها و مکالماتتان به مراتب ساده‌تر خواهد شد. به طور مثال به جای آنکه واژه Despondent را به تنهایی حفظ کنید، جمله زیر را به خاطر بسپارید:

    She started to feel despondent about ever finding a job

    او از اینکه دیگر هرگز بتواند شغلی بیابد، قطع امید کرده بود.

    3- یادگیری مترادف‌ها

    هنگام صحبت کردن و یا نوشتن به زبان انگلیسی، پیش از هرچیز نیاز دارید تا مترادف‌های متعددی را برای هر لغت بلد باشید تا بتوانید عبارات را بازنویسی کنید و یا افکارتان را به نحو بهتری شرح دهید. همچنین استفاده از واژگان مترادف بیانگر تسلط بیشتر فرد در زبان مقصد است و جذابیت خاصی به نوشته‌ها و گفته‌های او می‌بخشد. شما می‌توانید هنگام یادگیری هر لغت جدید، یک واژه مترادف را نیز همراه با آن به خاطر بسپارید و در تمرین‌های خود از آن‌ها استفاده کنید.

    به مثال زیر دقت کنید:

    The need for investors to earn a commercial return may put upward pressure on prices.

    ≥ The need for profit is likely to push up prices.

    همانطور که می‌بینید در جمله دوم برای برخی از واژه‌های از مترادف استفاده شده و بدین ترتیب جمله بازنویسی شده است. استفاده از مترادف‌های یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های بازنویسی (Paraphrasing) است که هم در مهارت گفتاری و هم در مهارت نوشتاری کاربردی گسترده دارد.

    در جدول زیر چندین مترادف مهم و رایج در زبان انگلیسی را برای شما جمع‌آوری کرده‌ایم:

    لغت

    مترادف یک

    مترادف دو

    مترادف سه

    مترادف چهار

    Amazing

    Incredible

    Unbelievable

    Improbable

    Astonishing

    Anger

    Enrage

    Infuriate

    Arouse

    Nettle

    Angry

    Wrathful

    Furious

    Enraged

    Indignant

    Answer

    Reply

    Respond

    Retort

    Acknowledge

    Ask

    Question

    Inquire

    Query

    Interrogate

    Awful

    Dreadful

    Terrible

    Abominable

    Unpleasant

    Bad

    Depraved

    Rotten

    Contaminated

    Sinful

    Beautiful

    Gorgeous

    Dazzling

    Splendid

    Magnificent

    Begin

    Start

    Open

    Launch

    Initiate

    Big

    Enormous

    Huge

    Immense

    Gigantic

    Brave

    Courageous

    Fearless

    Dauntless

    Intrepid

    Break

    Fracture

    Wreck

    Crash

    Demolish

    Bright

    Sparkling

    Shimmering

    Radiant

    Vivid

    Calm

    Quiet

    Peaceful

    Unruffled

    Tranquil

    Come

    Approach

    Advance

    Near

    Arrive

    Cool

    Chilly

    Cold

    Frosty

    Frigid

    Crooked

    Bent

    Twisted

    Zigzag

    Hooked

    Cry

    Weep

    Wail

    Sob

    Bawl

    Cut

    Slice

    Carve

    Cleave

    Slit

    Dangerous

    Perilous

    Hazardous

    Risky

    Uncertain

    Dark

    Shadowy

    Unlit

    Murky

    Gloomy

    Decide

    Determine

    Settle

    Choose

    Resolve

    Definite

    Certain

    Sure

    Positive

    Determined

    Delicious

    Savory

    Delectable

    Appetizing

    Luscious

    Describe

    Portray

    Characterize

    Picture

    Narrate

    Destroy

    Ruin

    Demolish

    Raze

    Slay

     

    Difference

    Disagreement

    Inequity

    Contrast

    Dissimilarity

    Do

    Execute

    Enact

    Carry Out

    Finish

    Dull

    Unimaginative

    Lifeless

    Tedious

    Tiresome

    Eager

    Keen

    Fervent

    Enthusiastic

    Involved

    End

    Stop

    Finish

    Terminate

    Conclude

    Enjoy

    Appreciate

    Delight In

    Be Pleased

    Indulge In

    Explain

    Elaborate

    Clarify

    Define

    Interpret

    Fair

    Just

    Impartial

    Unbiased

    Objective

    Fall

    Drop

    Descend

    Plunge

    Topple

    False

    Fake

    Fraudulent

    Counterfeit

    Spurious

    Fast

    Quick

    Rapid

    Hasty

    Swiftly

    Fat

    Stout

    Corpulent

    Paunchy

    Plump

    Fear

    Fright

    Dread

    Terror

    Alarm

    Fly

    Soar

    Hover

    Flit

    Wing

    Laughable

    Droll

    Amusing

    Humorous

    Funny

    Funny

    Humorous

    Amusing

    Droll

    Laughable

    Get

    Acquire

    Obtain

    Secure

    Procure

    Go

    Recede

    Depart

    Fade

    Disappear

    Good

    Excellent

    Apt

    Marvelous

    Qualified

    Great

    Noteworthy

    Worthy

    Distinguished

    Remarkable

    Gross

    Improper

    Rude

    Coarse

    Indecent

    Happy

    Pleased

    Contented

    Satisfied

    Delighted

    Hate

    Despise

    Loathe

    Detest

    Abhor

    Have

    Acquire

    Gain

    Maintain

    Believe

    Help

    Aid

    Assist

    Succor

    Encourage

    Hide

    Conceal

    Camouflage

    Shroud

    Veil

    Hurry

    Hasten

    Urge

    Accelerate

    Bustle

    Hurt

    Damage

    Distress

    Afflict

    Pain

    Idea

    Thought

    Concept

    Conception

    Notion

    Important

    Necessary

    Vital

    Critical

    Indispensable

    Interesting

    Fascinating

    Bright

    Intelligent

    Animated

    Keep

    Hold

    Maintain

    Sustain

    Support

    Kill

    Slay

    Execute

    Assassinate

    Abolish

    Lazy

    Indolent

    Slothful

    Idle

    Inactive

    Little

    Dinky

    Puny

    Diminutive

    Miniature

    Look

    Scrutinize

    Inspect

    Survey

    Study

    Love

    Like

    Admire

    Esteem

    Fancy

    Make

    Design

    Fabricate

    Manufacture

    Produce

    Mark

    Impress

    Effect

    Trace

    Imprint

    Mischievous

    Prankish

    Waggish

    Impish

    Sportive

    Move

    Plod

    Go

    Creep

    Crawl

    Neat

    Trim

    Dapper

    Natty

    Smart

    New

    Novel

    Modern

    Current

    Recent

    Old

    Aged

    Used

    Worn

    Dilapidated

    Part

    Portion

    Section

    Fraction

    Fragment

    Place

    Space

    Area

    Spot

    Plot

    Plan

    Region

    Location

    Situation

    Position

    Predicament

    Quandary

    Dilemma

    Plight

    Spot

    Put

    Place

    Assign

    Keep

    Establish

    Quiet

    Tranquil

    Peaceful

    Calm

    Restful

    Right

    Correct

    Accurate

    Factual

    True

    Run

    Race

    Sprint

    Dash

    Rush

    Say/Tell

    Recount

    Narrate

    Explain

    Reveal

    Scared

    Panicked

    Fearful

    Unnerved

    Insecure

    Show

    Display

    Exhibit

    Present

    Note

    Slow

    Unhurried

    Behind

    Tedious

    Slack

    Stop

    Cease

    Halt

    Stay

    Pause

    Story

    Tale

    Yarn

    Account

    Narrative

    Strange

    Odd

    Peculiar

    Unusual

    Unfamiliar

    Take

    Hold

    Catch

    Seize

    Grasp

    Tell

    Disclose

    Reveal

    Show

    Expose

    Think

    Consider

    Contemplate

    Reflect

    Mediate

    Trouble

    Distress

    Anguish

    Anxiety

    Wretchedness

    True

    Accurate

    Right

    Proper

    Precise

    Ugly

    Horrible

    Unpleasant

    Monstrous

    Terrifying

    توجه داشته باشید که هر کدام از این کلمات مترادف را همواره نمی‌توان به جای یکدیگر استفاده کرد، بلکه باید معنای دقیق آن‌ها در جمله یا عبارت سنجید و قواعد هم‌نشینی را نیز رعایت کرد. در ادامه با این قوانین آشنا می‌شوید.

    4- یادگیری واژگان هم‌نشینی

    4- یادگیری واژگان هم‌نشینی

    قواعد هم‌نشینی (Collocation) در هر زبانی قواعد خاص خود را داشته و دارای اهمیتی بسیار است. در واقع این قواعد به شما می‌گویند که چه واژگانی را مجاز هستید که یا یکدیگر استفاده کنید و یا اینکه چه ترکیب‌هایی مشهورتر بوده و استفاده از آن‌ها در زبان مقصد رایج‌تر است. پس هنگام یادگیری لغات جدید، بهتر است که برخی از واژگانی که قرابت معنایی بیشتری با لغت موردتان را دارند نیز به خاطر بسپارید. به طور مثال فعلی که اغلب با واژه Risk به کار می‌رود، Take است. پس برای به خاطر سپردن آن می‌توانید از جمله نیز استفاده کنید:

    He took a risk when he crossed the old bridge

    او با عبور از پل قدیمی، ریسک کرد.

    شما می‌توانید از طریق جستجوی ساده در اینترنت با انواع COLLOCATIONهای یک کلمه آشنا شوید. در مثال بالا استفاده از فعل MAKE اشتباه است، یعنی شما نمی‌توانید بگویید Make a Risk. بسیاری از افراد هنگام استفاده از مترادف‌ها هم دچار مشکلات این چنین می‌شوند، ولی با یادگیری هم‌نشینی‌ها می‌توانید از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنید. در جدول زیر می‌توانید مشهورترین کالوکیشن‌ها را با فعل‌های متداول در زبان انگلیسی مشاهده کنید:

    have

    do

    make

    have a bath
    have a drink
    have a good time
    have a haircut
    have a holiday
    have a problem
    have a relationship
    have a rest
    have lunch
    have sympathy

    do business
    do nothing
    do someone a favor
    do the cooking
    do the housework
    do the shopping
    do the washing up
    do your best
    do your hair
    do your homework

    make a difference
    make a mess
    make a mistake
    make a noise
    make an effort
    make furniture
    make money
    make progress
    make room
    make trouble

    take

    break

    catch

    take a break
    take a chance
    take a look
    take a rest
    take a seat
    take a taxi
    take an exam
    take notes
    take someone's place
    take someone's temperature

    break a habit
    break a leg
    break a promise
    break a record
    break a window
    break someone's heart
    break the ice
    break the law
    break the news to someone
    break the rules

    catch a ball
    catch a bus
    catch a chill
    catch a cold
    catch a thief
    catch fire
    catch sight of
    catch someone's attention
    catch someone's eye
    catch the flu

    pay

    save

    keep

    pay a fine
    pay attention
    pay by credit card
    pay cash
    pay interest
    pay someone a compliment
    pay someone a visit
    pay the bill
    pay the price
    pay your respects

    save electricity
    save energy
    save money
    save one's strength
    save someone a seat
    save someone's life
    save something to a disk
    save space
    save time
    save yourself the trouble

    keep a diary
    keep a promise
    keep a secret
    keep an appointment
    keep calm
    keep control
    keep in touch
    keep quiet
    keep someone's place
    keep the change

    come

    go

    get

    come close
    come complete with
    come direct
    come early
    come first
    come into view
    come last
    come late
    come on time
    come prepared
    come right back
    come second
    come to a compromise
    come to a decision
    come to an agreement
    come to an end
    come to a standstill
    come to terms with
    come to a total of
    come under attack

    go abroad
    go astray
    go bad
    go bald
    go bankrupt
    go blind
    go crazy
    go dark
    go deaf
    go fishing
    go mad
    go missing
    go on foot
    go online
    go out of business
    go overseas
    go quiet
    go sailing
    go to war
    go yellow

    get a job
    get a shock
    get angry
    get divorced
    get drunk
    get frightened
    get home
    get lost
    get married
    get nowhere
    get permission
    get pregnant
    get ready
    get started
    get the impression
    get the message
    get the sack
    get upset
    get wet
    get worried

    5- یادگیری اصطلاحات

    عبارات و اصطلاحات زبان انگلیسی (Idioms and Slangs) در زبان محاوره و عامیانه کاربرد زیادی دارند، پس شما می‌توانید از آن‌ها برای تقویت مهارت گفتاری خود استفاده کنید. روش‌های متعددی برای یادگیری این اصطلاحات وجود دارد، مثلا فیلم‌های و به ویژه سریال‌های تلویزیونی منبع مهمی برای یادگیری اصطلاحات عامیانه هستند. شما می‌توانید از تکنیک‌های مطرح شده در مطلب تقویت مهارت شنیداری در خانه در هنگام تماشای فیلم و سریال‌ها استفاده کنید تا عبارات و اصطلاحات زیادی را فرا گرفته و به خاطر بسپارید.در جدول زیر با برخی از متداول‌ترین idiomهای زبان انگلیسی به همراه معنای آن‌ها آشنا شوید:

    Idiom

    ترجمه

    کاربرد

    A blessing in disguise

    چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر می‌رسه

    بخشی از جمله

    A dime a dozen

    رایج بودن امری

    بخشی از جمله

    Beat around the bush

    حرف خود را نزدن، به دلیل معذب بودن

    بخشی از جمله

    Better late than never

    دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

    به تنهایی

    Bite the bullet

    کنار اومدن با شرایطی اجتناب‌ناپذیر

    بخشی از جمله

    Break a leg

    موفق باشی!

    به تنهایی

    Call it a day

    دست از کاری کشیدن

    بخشی از جمله

    Cut somebody some slack

    تا این حد منتقدانه نگاه نکن

    بخشی از جمله

    Cutting corners

    سرهم آوردن کاری به دلیل کمبود وقت

    بخشی از جمله

    Easy does it

    سرعتت رو کم کن

    به تنهایی

    Get out of hand

    از کنترل خارج شدن

    بخشی از جمله

    Get something out of your system

    کاری رو که می‌خوای انجام بدی، انجام بده تا دیگه بهش فکر نکنی

    بخشی از جمله

    Get your act together

    بهتر کار کن یا برو

    به تنهایی

    Give someone the benefit of the doubt

    اعتماد به حرف گوینده

    بخشی از جمله

    Go back to the drawing board

    از اول شروع کن

    بخشی از جمله

    Hang in there

    کنار نکش، ادامه بده!

    به تنهایی

    Hit the sack

    خوابیدن

    بخشی از جمله

    It's not rocket science

    سخت و پیچیده نبودن

    به تنهایی

    Let someone off the hook

    بار مسئولیت رو از دوش کسی برداشتن

    بخشی از جمله

    Make a long story short

    چیزی رو خلاصه کردن

    بخشی از جمله

    Miss the boat

    دیر بودن، دیر شدن

    بخشی از جمله

    No pain, no gain

    زحمت کشیدن برای چیزی که میخواهیم

    به تنهایی

    On the ball

    کار رو به نحوه خوبی انجام دادن

    بخشی از جمله

    Pull someone's leg

    شوخی کردن با کسی

    بخشی از جمله

    Pull yourself together

    آروم باش!

    به تنهایی

    So far so good

    اوضاع تا الان رو روال بوده!

    به تنهایی

    Speak of the devil

    وقتی کسی که پشت سرش حرف می‌زنید، یهو سر و کلش پیدا شه

    به تنهایی

    That's the last straw

    صبرم تموم شده

    به تنهایی

    The best of both worlds

    یه شرایط ایده‌آل

    بخشی از جمله

    Time flies when you're having fun

    وقتی از چیزی لذت میبری متوجه گذشت زمان نمی‌شی

    به تنهایی

    To get bent out of shape

    ناراحت شدن

    بخشی از جمله

    To make matters worse

    مشکلی رو بدتر کردن

    بخشی از جمله

    Under the weather

    مریض بودن

    بخشی از جمله

    We'll cross that bridge when we come to it

    بیا الان در موردش حرف نزنیم

    به تنهایی

    Wrap your head around something

    فهم موضوعی دشوار و پیچیده

    بخشی از جمله

    You can say that again

    موافقم که حرفت درست است

    به تنهایی

    Your guess is as good as mine

    هیچ ایده‌ای ندارم!

    به تنهایی

    6- داشتن دفتر لغات اختصاصی

    6- داشتن دفتر لغات اختصاصی

    یکی از روش‌های یادگیری لغات جدید، اختصاص دادن یک دفتر مخصوص به این کار است. شما می‌توانید لغات، اصطلاحات و عباراتی را که به تازگی فرا گرفته‌اید، همراه با جمله‌های نمونه در این دفتر یادداشت کنید و به صورت روزانه آن‌ها را مرور کنید.

    7- استفاده از لغات یادگرفته شده

    برای آنکه بتوانید لغات را بهتر به خاطر بسپارید، لازم است که از آن‌ها در نوشته‌ها و گفته‌های خود استفاده کنید. در حقیقت تا زمانی که به استفاده از لغتی عادت نکنید، نمی‌توانید به درستی آن را در حافظه خود ثبت کنید. شما می‌توانید بخشی از دفتر خود را به عبارات و واژگانی اختصاص دهید که فکر می‌کنید می‌توانید در نوشته‌ها و گفته‌های خود آن‌ها را به کار ببرید.

    8- استفاده از اپلیکیشن‌ها و بازی‌ها

    در زمانه‌ای که گوشی‌های هوشمند بخش اعظمی از زمان روزانه ما را به خود اختصاص داده‌اند، می‌توانیم از از آن‌ها در جهت اهداف آموزشی استفاده کنیم. واقعیت این است که شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های موبایل ظرفیت خارق‌العاده‌ای برای یادگیری زبان انگلیسی دارند. به طور مثال شما می‌توانید با نصب اپ‌هایی چون Scrabble ، Mindsnacks ، Memrise و Duolingo دایره لغات خود را تا حد زیادی گسترش دهید.
    برای اطلاعات بیشتر در مورد روش‌های یادگیری زبان از طریق شبکه‌های اجتماعی بیشتر بخوانید.

    9- استفاده از کتاب‌های لغت

    شاید فکر کنید که استفاده از کتاب‌های لغت دیگر قدیمی شده و کارآیی چندانی نداشته باشد، اما بهتر است بدانید که کتاب‌ها همچنان یکی از مهم‌ترین منابع یادگیری لغات جدید هستند. این کتاب‌ها اغلب تمرین‌هایی همراه با آموزش لغات جدید دارند که فرآیند یادگیری را تسهیل کرده و به حفظ لغات کمک شایانی می‌کنند. برخی از مشهورترین این کتاب‌ها عبارتند از:

    English Vocabulary In Use

    شما در هر سطحی از زبان انگلیسی قرار داشته باشید، می‌توانید متناسب با دانش خود یکی از جلدهای این مجموعه ارزشمند را تهیه کرده و لغات پرکاربرد زبان انگلیسی را فرا بگیرید.

    OXFORD WORD SKILLS

    یکی دیگر از کتابهای آموز شلغات ضروری انگلیسی به همراه تمرین‌های مفید و آموزنده.

    Word Power Made Easy

    این سری مشهور تکنیک‌های واقعی را در یادگیری و به خاطر سپاری لغات زبان انگلیسی آموزش می‌دهد و شما می‌تواندی به صورت خودآموز از آن استفاده کنید.

    NTC Vocabulary Builders

    این کتاب نیز در سطوح مختلفی ارائه شده اما به ویژه برای زبان‌آموزان سطح پیشرفته که قصد یادگیری لغات پیچیده و مرتبط با محیط کار و تجارت را دارند، مناسب است.

    Essential English Word4000

    اگر می‌خواهید ضروری‌ترین واژگان زبان انگلیسی را بیاموزید و کتابیمناسب تمامی سطوح داشته باشید، حتما این کتاب را مطالعه کنید.

    English Collocation In Use

    همانطور که گفتیم یادگیری هم‌نشینی‌ها اهمیت زیادی در تقویت مهارت‌های زبان انگلیسی شما دارند. شما با استفاده از این کتاب می‌توانید مهم‌ترین کالوکیشن‌ها را در این زبان بیاموزید.

    Idioms In Use English

    علاوه بر تماشای فیلم و سریال، شما می‌توانید از روش‌های مختلفی اصطلاحات عامیانه در زبان انگلیسی را فرابگیرید، مانند استفاده از مجموعه کتاب‌های IDIOMS IN USE که با توجه به سطوح مختلف عرضه می‌شوند.

    10- ریشه‌های لغات را بشناسید

    10- ریشه‌های لغات را بشناسید

    خیلی از واژگانی که گمان می‌کنید به خاطر سپردن آن‌ها سخت و دشوار است، از طریق یادگیری ریشه‌ها، پسوند‌ها و پیشوندها ساده می‌شوند. به طور مثال ریشه Phil در زبان انگلیسی به معنای دوستدار است و تمامی لغاتی که شامل آن می‌شوند همچون Philosopher، Philodendron، Hemophiliac، Philanthropist و Philologist به ترتیب به معنای دوستدار دانش، دوستدار درخت‌ها، دوستدار خون، دوستدار انسان‌ها و دوستدار کلمات هستند. اگر شما زمان کافی را برای یادگیری ریشه‌های مهم زبان انگلیسی اختصاص دهید، می‌توانید معنای بسیاری از واژگان را حدس بزنید. در جدول نیز برخی از ریشه‌های متداول زبان انگلیسی را مشاهده می‌کنید:

    ریشه

    معنای ریشه

    مثال

    معنای مثال

    Psych

    ذهن و روان

    Psychology

    روانشناسی

    Struc

    سازه

    Structure

    ساختار

    Vac

    خالی

    Vacuous

    بی‌مفهوم

    Ver

    راستین

    Veritable

    حقیقی، اصیل

    Scrib/Scrip

    نوشتن

    Prescription

    نسخه پزشک

    Mega

    بزرگ

    Mega mind

    مغز متفکر

    Mono

    تک

    Monochromatic

    تک رنگ

    Luc

    روشنایی

    Lucid

    واضح، روشن

    Mal

    بد

    Malevolent

    فرد شرور

    Mar

    دریا

    Marina

    لنگرگاه

    Min

    کوچک

    Miniscule

    خُرد

    Fort

    قوی

    Fortitude

    پایمردی

    Mort

    مرگ

    Mortician

    متصدی کفن و دفن

    Nas/Nat

    تولد

    Nascent

    پیدایش یافته

    Trans

    ماورا، سرتاسر

    Transatlantic

    آنسوی اقیانوس اطلس

    Voc/Vos

    صدا

    Vociferous

    پر سروصدا

    Aqua

    آب

    Aquarium

    آکواریوم

    Bene

    خوب

    Benevolent

    نیکو و سخاوتمند

    Chron

    زمان

    Chronological

    سلسله مراتب

    Bio

    زندگی

    Biology

    زیست شناسی

    Theo

    خدا

    Theology

    الهیات

    Phone

    صوت، آواز

    Telephone

    تلفن

    Omni

    همه

    Omniscient

    همه‌چیز دان

    Sens/Sent

    احساس

    Sentimental

    احساساتی

    Terr

    زمین

    Terrarium

    گلخانه

    Vid/Vis

    دیدن

    Visible

    قابل دیدن

    Auto

    به تنهایی، خودکار

    Automatic

    خودکار

    Poly

    متعدد

    Polyglot

    توانایی صحبت به چند زبان

    همانطور که می‌بینید شما با یادگیری یک ریشه می‌توانید آن را در لغت‌های مختلف شناسایی کرده و با سهولت بیشتری معنای آن را درک کنید. به تدریج با تسلط بر این روش، توانایی درک مطلب و سرعت یادگیری‌تان به نحو چشمگیری افزایش می‌یابد. همچنین بهتر است که در کنار ریشه‌ها، پیشوندها و پسوندهای مهم را نیز یاد بگیرید زیرا هرکدام از آن‌ها نیز معنای به خصوصی را متبادر می‌کنند. برخی از مهم‌ترین پیشوندها در زبان انگلیسی عبارتند از:

    پیشوند

    معنای پیشوند

    مثال

    معنای کلمه

    Ad

    متمایل به، پیوسته به

    Adherence

    چسبندگی، تبعیت

    Amphi

    هردو، دورادور

    Amphibian

    دوزیست

    Andro

    مرد، مذکر

    Androgen

    هورمون مردانه

    Semi

    نیم، تقریبا

    Semiaquatic

    نیمه آبزی

    Non

    نیست، عدم

    Non Numeric

    غیر عددی

    Pre

    پیشین

    Prefix

    پیشوند

    Inter

    میانه

    Interaction

    اثر متقابل

    Anti

    ضد

    Antibacterial

    ضد باکتری

    Co

    با هم

    Coalition

    ائتلاف، پیوستگی

    Mono

    تک، تنها

    Monotonic

    یکنواخت

    سوالات متداول 10 روش یادگیری لغات انگلیسی در خانه

    به اشتراک بگذارید
    دیدگاه یا سوال خود را با ما در میان بگذارید
    دیدگاه ها (0 پاسخ)
    مشاوره رایگان مهاجرت